مقدمه
يكي از عمده ترين دغدغه های مديران كارآمد در سطوح مختلف، چگونگی ايجاد بسترهای مناسب بـراي عوامل انساني شاغل در تمام حرفه ها است تا آنها با حس مسئوليت و تعهد كامل به مسايل در جامعه و حرفه خود به كار بپردازند و اصول اخلاقي حاكم بر شغل و حرفه خود را رعايت كنند. مبحث اخلاق حرفه ای به این دغدغه پاسخ داده است.
تعریف اخلاق حرفه ای
مجموعهاي از قوانين كه در وهله اول از ماهيت حرفه و شغل به دست می آيد.
اخلاق حرفه ای، يك فرايند تفكر عقلانی است كه مجموعه ای از کنش ها و واکنش های اخلاقی پذیرفته شده است که از سوی سازمان ها و مجامع حرفه ای مقرر می شود تا مطلوب ترین روابط اجتماعی ممکن را برای اعضای خود در اجرای وظایف حرفه ای فراهم آورد.
رفتاري متداول در ميان اهل يک حرفه است.
مديريت رفتار وکردار آدمی هنگام انجامدادن کارهای حرفهای است.
مبانی اخلاق حرفهای
1- خود مختاری حرفهای
يک مدير بايد در حرفه خود مسائلی مانند صداقت، دقت، قابل اعتماد بودن، گشوده بودن به فضای انتقاد و ارزيابی، پرهيز از جزميت، احترام به زيردستان و اطرافيان، توجه به حريم خصوصی و مسئله حفظ اسرار افراد را سرلوحه خويش قرار دهد.
2- خودفهمی حرفهای
افراد تنها با فهم از کار و فعاليت حرفهای خود، فلسفه آن و نسبتش با زندگي مردم است که به درک اخلاقی از آن نائل می آيند و در نتيجه، در مناسبات خود با طبيعت و جهان پيرامون خود، نوعی احساس درونی از تعهد به آن ارزشها پيدا می کنند.
3- بيطرفی و عدم جانبداری
فردي که اخلاق حرفهای را در زندگی شغلی ش به کار می گيرد، نبايد جانبداری غيرعقلانی نسبت به منبعی که دارای صفات غيراخلاقی است نشان دهد.
4- فراتر رفتن از مفهوم معيشتی
زماني که افراد در فعاليت و کسب وکار حرفهای خود از سطح گذران زندگی مادی فراتر می آيند، دستكم سه سطح ديگر از فعاليتهای علم و فناوری برای آن ها معنا می يابد:
5- احساس کارآيي
اثربخشي و توليد کيفيت به عنوان ارزش افزوده
احساس خدمت به مردم و مفيد واقعشدن
احساس رهاسازی از طريق بازتوزيع فرصتها و نقد قدرت.
هدف آموزش اخلاق حرفه ای
- محقق كردن اين امر است كه در سازمان چه ارزش هايی را چه موقع بايد حفظ و اشاعه نمود.
- تصحیح و تقویت انگیزش
- ارتقاء مهارت
- افزایش توان وتحول نگرش
اهداف آموزش اخلاق حرفه ای:
- موفقيت از اخلاق حرفه اي سرچشمه می گيرد.
- اخلاق حرفه اي از اعتماد آفريني ايجاد می شود.
- اعتماد آفرينی از پيش بينی رفتار ايجاد می شود.
- پيش بينی رفتار از مستمر بودن و قانونمند بودن رفتار سرچشمه می گيرد.
- مستمر بودن و قانونمندي از مسئوليت ناشی می شود.
- مسئوليت از قانون و باورهای فرد شکل می گيرد.
مسئوليتپذيری
در اين مورد فرد پاسخگوست و مسئوليت تصميمها و پيامدهاي آن را می پذيرد؛ سرمشق ديگران است؛ حساس و اخلاقمند است؛ به درستکاري و خوشنامي در کارش اهميت می دهد؛ برای ادای تمام مسئوليتهای خويش کوشاست و مسئوليتی را که به عهده می گيرد، با تمام توان و خلوص نيت انجام می دهد.
برتری جویی و رقابتطلبی
در تمام موارد سعی می کند ممتاز باشد؛ اعتماد به نفس دارد؛ به مهارت بالايي در حرفه خود دست پيدا می کند؛ جدي و پرکار است؛ به موقعيت فعلي خود راضي نيست و از طرق شايسته دنبال ارتقای خود است؛ سعی نمی کند به هر طريقی در رقابت برنده باشد.
صادق بودن
مخالف رياکاری و دورویی است؛ به ندای وجدان خود گوش فرا می دهد؛ در همه حال به شرافتمندی توجه می كند؛ شجاع و با شهامت است.
احترام به ديگران
به حقوق ديگران احترام می گذارد؛ به نظر ديگران احترام می گذارد؛ خوشقول و وقتشناس است؛ به ديگران حق تصميمگيری می دهد؛ تنها منافع خود را مرجح نمی داند.
رعايت و احترام نسبت به ارزشها و هنجارهاي اجتماعی
براي ارزشهاي اجتماعي احترام قائل است؛ در فعاليتهای اجتماعی مشارکت می کند؛ به قوانين اجتماعی احترام می گذارد؛ در برخورد با فرهنگهای ديگر متعصبانه عمل نمی کند.
عدالت و انصاف
طرفدار حق است؛ در قضاوت تعصب ندارد؛ بين افراد از لحاظ فرهنگی، طبقه اجتماعی و اقتصادی، نژاد و قوميت تبعيض قائل نميشود.
همدردي با ديگران
دلسوز و رحيم است؛ در مصائب ديگران شريک می شود و از آنان حمايت می کند؛ به احساسات ديگران توجه می کند؛ مشکلات ديگران را مشکل خود می داند.
وفاداري
به وظايف خود متعهد است؛ رازدار ديگران است؛ معتمد ديگران است.
اخلاق حرفه ای مدیران:
- ارزشيابي عملکردهاي اخلاقي کارکنان.
- اخلاقي کردن هدفهاي سازمان.
- اشاعه ارزشها و مسائل اخلاقي در سازمان.
- اخلاقورزي در زندگي شخصي.
- اهميت دادن به اخلاق حرفهای در شغل.
- برخورد عقلاني و روشمند در مواجهه با مشکلات اخلاقي پيشآمده در سازمان و اقدام برای برطرف کردن آنها.
- عنايت خاص به آموزش اخلاق حرفهای.
- تهيه و تدوين منشور اخلاقی مربوط به سازمان با مشارکت همه اعضای سازمان.
عوامل تأثيرگذار بر اخلاق حرفهای
1- جنبه فردي
يعني ويژگی ها و خصوصيات فردی، ارزشهای مذهبی، ملاکهای شخصی، عوامل خانوادگی، باورها و اعتقادات و شخصيت از جمله عوامل تأثيرگذار بر اخلاق حرفهاي از جنبه فردی هستند. مسلماً فردی که فاقد صلاحيتهای اخلاقی شايسته از لحاظ فردي باشد، از معيارهاي اخلاق حرفهای متناسبی نيز برخوردار نخواهد بود.
2- جنبه سازماني
عواملي مثل رهبری، مديريت، ارتباط با همکاران، ارتباط با زيردستان و فرادستان، نظام تشويق و تنبيه، انتظارات همکاران، قوانين و مقررات و رويهها، جو و فرهنگ سازمانی در اين حيطه قرار می گيرند. بديهی است كه نا مطلوب بودن عوامل مزبور، عامل تهديدکننده اخلاق حرفهاي خواهد بود و بالعکس.
3- جنبه محيطي
عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سياسی و همچنين ديگر سازمانها و عوامل رقابتی بين آنها، از جمله عوامل تأثيرگذار بر اخلاق حرفهای است.
بر این اساس می توان گفت رعايت اخلاق حرفهاي در سازمان، امری ضروري است تا سازمان از يک سو جامعه را دچار تعارض نکند و از سوي ديگر، با اتخاذ تصميمات منطقي و خردمندانه منافع بلندمدت خود را تضمين كند.
جامعه ما نيازمند آن است تا ويژگيهاي اخلاق حرفهاي مانند دلبستگي به كار، روحيه مشاركت و اعتماد، ايجاد تعامل با يكديگر و… تعريف، و براي تحقق آن فرهنگسازی شود. امروزه بسياری از کشورها در جهان صنعتی به اين بلوغ رسيدهاند که بی اعتنایی به مسائل اخلاقي و فرار از مسئوليتها و تعهدات اجتماعی، به از بين رفتن بنگاه می انجامد. به همين دليل، بسياری از شرکتهای موفق برای تدوين استراتژی اخلاقی احساس نياز کرده، و به اين باور رسيدهاند که بايد در سازمان يک فرهنگ مبتنی بر اخلاق رسوخ کند. از اينرو، كوشيدهاند به تحقيقات درباره اخلاق حرفهای جايگاه ويژهای بدهند.